Dominion of Memorie's | DOM

Dominion of Memorie's | DOM

وبلاگ رسمیه تیم ایرانیه Dominion of Memorie's | DOM ! اخبار رسمی و اطلاعات و فن آرت ها را از همین جا دنبال کنید !
Dominion of Memorie's | DOM

Dominion of Memorie's | DOM

وبلاگ رسمیه تیم ایرانیه Dominion of Memorie's | DOM ! اخبار رسمی و اطلاعات و فن آرت ها را از همین جا دنبال کنید !

★داستان اصلی خاطرات مریم★

داستان اصلی/پشت پرده ی خاطرات مریم

حقیقت ویدیو های طنز
وقتشه که این رو بدونید که اون مجموعه ی طنز یچیز فراتر از مجموعه ی طنز معمولی بود
اون مجموعه...مجموعه نبود!...در واقع یک بُعد بود...یک داستان و موضوع مختلف از داستان اصلی
پس وجود خارجی داشت و رضا هم از این موضوع خبر داشت و میدونست توی داستان اصلی چه خبره...از همین هم میترسید که داستان اصلی گفته بشه و بیشترین کسی که اون وسط صدمه میدید خودش میبود برای همینه که اواخر ویدیو های طنز منو تهدید میکرد...اما در نهایت شکست خورد و این مجموعه سریالی یا در واقع بُعد سریالی به نمایش گذاشته شد

مختصری از داستان این مجموعه ی سریالی
داستان از این قراره که در شیراز یک رستوران ساخته میشه به امس راه روشن
این رستوران با بقیه فرق میکرد چون ربات داشت بر خلاف بقیه. در حدی مشهور شد که به سطح کشوری رسید و مردم از این رباتا استقبال زیادی میکردن.
ندوتا بچه به اسم صادق و مسعود به اون رستوران علاقه ی شدیدی داشتن و از صبح تا شب اونجا وقت میگذروندن
روزی از روز ها مسعود توی انباری رستوران دوتا از رباتای قدیمی رستورانو پیدا میکنه که اونا رضا و نونا بودن
و با صادق برنامه میچینه که شبانه یکی از دوستاشونو به اون رستوران ببرن و با اون رباتا بترسوننش
و خب همینکارو هم میکنن. شبانه اونو به رستوران میبرن و مستقیم به سمت انباری
و سعی میکنن با رضا بترسوننش ولی به طور اتفاقی اونو هول میدن به سمت رضا و ناگهان پسره رو بق میگیره و کشته میشه.
بعد از این اتفاق مسعود و صادق از رستوران فرار میکنن و به مدت چند سال به اونجا برنمیگردن.
پیشنهاد میکنم بقیه ی اتفاقات رو در سریال ببینید.